نتورک جهانی

ساخت وبلاگ

http://s7.picofile.com/d/8248690592/894d2dcf-def8-42d7-9b76-c17f6c77cc0d/%D8%AF%D8%A7%D9%86%D9%84%D9%88%D8%AF_%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8_%D8%A7%D8%AB%D8%B1_%D9%85%D8%B1%DA%A9%D8%A8_%D8%AF%D8%A7%D8%B1%D9%86_%D9%87%D8%A7%D8%B1%D8%AF%DB%8C.pdf

نتورک جهانی...
ما را در سایت نتورک جهانی دنبال می کنید

برچسب : دارن هاردی, اثر مرکب , نویسنده : DZH dzhankah092 بازدید : 168 تاريخ : جمعه 9 مهر 1395 ساعت: 7:28

 

 

 

 

 

نام فایل

تجارت قرن بیست و یکم.pdf

حجم فایل3,716 KB
تعداد دانلود655
تاریخ انتشار1393/12/19 11:52 AM

                                                                                                                                                                

http://s6.picofile.com/d/8176035150/aeadaefa-e276-4159-9f45-f895afff633d/%D8%AA%D8%AC%D8%A7%D8%B1%D8%AA_%D9%82%D8%B1%D9%86_%D8%A8%DB%8C%D8%B3%D8%AA_%D9%88_%DB%8C%DA%A9%D9%85.pdf

نتورک جهانی...
ما را در سایت نتورک جهانی دنبال می کنید

برچسب : تجارت قرن بیست و یکم,pdf,دانلود کتاب الترونیک تجارت قرن 21 رایگان, نویسنده : DZH dzhankah092 بازدید : 100 تاريخ : جمعه 9 مهر 1395 ساعت: 7:30

Image result for ‫موفقیت‬‎

در طی سال ها با هزاران میلیونر خودساخته مصاحبه شده و درباره زندگی آنها پژوهش صورت گرفته است تا مشخص شود که چرا و چگونه آنها با انسان های عادی تفاوت دارند. به نظر می رسد که میلیونرهای خودساخته، در مقایسه با بسیاری از انسان ها، ویژگی های شخصیتی معینی را در وجودشان پرورش داده اند:

۱) متمرکز بودن: آنها هر ماهه، ۱۰ تا ۲۰ ساعت از زمان شان را برای مطالعه کردن و اندیشیدن درباره پس انداز کردن و سرمایه گذاری کردن صرف می کنند.

۲) توجه کردن به آینده ای بلندمدت: آنها اهداف مالی خودشان را برای ۱۰ تا ۲۰ سال بعد تعیین می کنند و برای دستیابی به آنها به شدت می کوشند.

۳) اقتصادی بودن: آنها در خرج کردن پول بسیار صرفه جو هستند.

۴) خویشتن دار بودن: آنها خویشتن داری را تمرین می کنند و از دنبال کردن راهکار کمترین تلاش و جستجو کردن شادی های لحظه ای می پرهیزند.

۵) شهامت داشتن: آنها ریسک ها و خطرهای احتمالی و هوشمندانه را در مسیر دستیابی به اهداف شان می پذیرند.

۶) سخت کوش بودن: آنها به طور میانگین، حدود ۵۹ ساعت در هفته کار می کنند.

۷) پشتکار داشتن: آنها هرگز تسلیم و ناامید نمی شوند.

برگرفته از: پژوهش های آقای برایان تریسی (معلم و استادکسب ثروت، کارآفرینی و موفقیت)

نتورک جهانی...
ما را در سایت نتورک جهانی دنبال می کنید

برچسب : 7 ویژگی میلیونرهای خود ساخته , 7 ویژگی, نویسنده : DZH dzhankah092 بازدید : 102 تاريخ : جمعه 9 مهر 1395 ساعت: 6:57

 
در بازاریابی صنعتی عمدتاً پرسش‌هایی مطرح است که به ایجاد ارزش در فرایند آماده‌سازی مشتری بالقوه توسط دو طرف کمک بسیار زیادی می‌کند. از این پرسش‌ها باید عمدتاً برای کمک به مشتری بالقوه به‌منظور ایجاد درک بهتر از چالش‌ها، نیازها، موانع و چگونگی نزدیک شدن به فرایند تصمیم‌گیری استفاده کنید.
 
وب سایت آی بازاریابی: اصولاً افراد حرفه‌ای در حوزه بازاریابی و فروش صنعتی در مراحل اولیه اقدام به واجد شرایط ساختن سرنخ‌های خودشان می‌کنند تا از این طریق مانع از دست رفتن زمان شوند. در بازاریابی صنعتی عمدتاً پرسش‌هایی مطرح است که به ایجاد ارزش در فرایند آماده‌سازی مشتری بالقوه توسط دو طرف کمک بسیار زیادی می‌کند. از این پرسش‌ها باید عمدتاً برای کمک به مشتری بالقوه به‌منظور ایجاد درک بهتر از چالش‌ها، نیازها، موانع و چگونگی نزدیک شدن به فرایند تصمیم‌گیری استفاده کنید.
 
اگر برای مدتی در حوزه فروش کار کرده باشید، احتمالاً چیزهایی در مورد رویکرد BANT که توسط مجموعه IMB توسعه پیداکرده است شنیده‌اید. این کلمه اختصاری که از حروف اول کلمات بودجه، قدرت، نیاز و زمان‌بندی (Budget-Authority-Need-Timing) گرفته‌شده است، در این مسیر به شما بسیار کمک می‌کند. البته ممکن است حتی شنیده باشید که استفاده از این روش اصلاً کافی نیست، که البته این رویکرد هم از برخی جنبه‌ها تا حدودی درست است و من نمی‌توانم منکر آن شوم.
 
در تصویر زیر نمایی کلی از دسته‌بندی این سؤال‌ها در حوزه بازاریابی صنعتی را می‌بینید:
 
بازاریابی صنعتی و 25 پرسشی که باید پرسیده شود
 
برای شروع با شناسایی چالش‌ها و نیازهای مشتری بالقوه شروع کنید و سپس وارد فاکتورهایی شوید که بر تصمیم‌های خرید آن‌ها تأثیرگذار است:
 
نکته: بهترین فروشندگان صنعتی مدت‌زمان بیشتری را به گوش دادن به صحبت‌های طرف مقابل نسبت به صحبت کردن اختصاص می‌دهند.
 
چالش‌ها و اهداف:
  1. در حال حاضر با چه چالش‌هایی روبرو هستید؟
  2. سعی در حل و رفع چه مشکلاتی دارید؟
  3. چه مدت‌زمانی است که با این مشکلات روبرو هستید؟
  4. چه چیزی باعث شد که فکر کنید خدمات یا راه‌حل ما می‌تواند برای شما مناسب باشد؟
  5. اهداف شما برای این پروژه چیست؟ چه منافعی را انتظار دارید و کسب چه مواردی موجب رضایت شما می‌شود؟
  6. اگر فرصت داشته باشید، یک جنبه از کسب‌وکار خود را تغییر دهید، آن جنبه کدام است؟
بازاریابی صنعتی و 25 پرسشی که باید پرسیده شود 
 
تصمیم‌گیری:
  1. چه افرادی با چه عناوینی در فرایند تصمیم‌گیری دخالت می‌کنند؟ این افراد چه نقش‌هایی در سازمان دارند؟
  2. در حین فرایند تصمیم‌گیری من چه حمایت یا پشتیبانی از شما می‌توانم انجام دهم؟
  3. درگذشته چگونه برخوردی در چنین شرایطی در حین فرایند تصمیم‌گیری داشته‌اید؟ چه برگ خریدهایی به شما کمک می‌کند تا به‌عنوان یک سازمان بهترین تصمیم‌ها را اتخاذ کنید؟
  4. آیا شرکت‌ها و سازمان‌های دیگر را هم مدنظر قرار داده‌اید؟ برای انتخابی آگاهانه بین شرکت‌های مختلف نیاز به کسب چه نوع اطلاعاتی دارید؟
  5. تائید نهایی برای انجام فروش در سازمان شما بر عهده چه شخص یا افرادی است؟ چه نکاتی در نظر آن‌ها اهمیت دارد؟
  6. در انتخاب محصول یا خدمات چه موانع را پیش‌بینی می‌کنید؟
موانع:
  1. سازمان شما چه احساسی نسبت به آینده دارد؟ آیا فاکتورهای تأثیرگذاری بر روی تصمیم نهایی شما وجود دارد؟
  2. آیا کسی در مخالفت با تصمیم اتخاذشده وجود دارد؟ چرا؟
  3. آیا سازمان یا شرکت شما پیش‌ازاین در تصمیم مشابهی سرمایه‌گذاری کرده است؟ با چه مشکلات و موانعی در این راه روبرو بوده‌اید
چارچوب زمانی:
  1. چه چیزی باعث می‌شود که در حال حاضر در پی یافتن راه‌حلی برای این موضوع باشید؟
  2. چارچوب زمانی شما برای یافتن نتیجه و راهکار نهایی چیست؟
  3. چه فاکتورهایی روند اتخاذ تصمیم توسط شمارا سرعت بخشیده یا سرعت آن را کاهش می‌دهد؟
  4. آیا راه‌کار مشخصی برای این منظور در نظر دارید؟ آیا تاریخ انقضایی برای این تصمیم یا راه‌حل وجود دارد؟
  5. چه زمانی برای اجرا کردن یک‌راه حل پیش‌بینی را مناسب می‌دانید و برای شما امکان دارد؟
بودجه:
  1. بودجه این پروژه به چه صورت تأمین می‌شود و چه فرایندی دارد؟
  2. چه برگ خریدهایی بر فرایند تأمین بودجه شما اثرگذار است؟
  3. اصولاً چه کسی در فرایند بودجه‌ریزی برای محصولاتی شبیه به محصول ما درگیر است؟
 
تأثیر:
  1. اگر در حال حاضر برای یک ‌راه‌حل سرمایه‌گذاری نکنید، چه سرنوشت یا تأثیری از این بابت برای کسب‌وکار پیش‌بینی می‌کنید؟
  2. چه خطرات و ریسک‌هایی را برای انتخاب یک‌ راه‌حل شناسایی کرده‌اید؟ چطور می‌تواند در درک این خطرات برای شما یا کاهش دادن آن‌ها به شما کمک کنم؟
نتورک جهانی...
ما را در سایت نتورک جهانی دنبال می کنید

برچسب : 25 سوالی که برای بازاریابی آماده تان می کند, 25 سوال, نویسنده : DZH dzhankah092 بازدید : 116 تاريخ : جمعه 9 مهر 1395 ساعت: 6:44

 
فقط برای یک‌لحظه به آخرین خرید بزرگی که داشتید فکر کنید. این خرید یک اتومبیل بود؟ یک‌خانه؟ یکدست جواهر بسیار بسیار لوکس که شاید فقط در خواب می‌دیدید؟ یا شاید هم یک خرید بسیار ساده بود، شاید چیزی در حد یک کیف‌دستی زنانه!!! به نظر خودتان احساسات در آن نقشی داشته؟
 
وب سایت آی بازاریابی: فقط برای یک‌لحظه به آخرین خرید بزرگی که داشتید فکر کنید. این خرید یک اتومبیل بود؟ یک‌خانه؟ یکدست جواهر بسیار بسیار لوکس که شاید فقط در خواب می‌دیدید؟ یا شاید هم یک خرید بسیار ساده بود، شاید چیزی در حد یک کیف‌دستی زنانه!!! به نظر خودتان احساسات در آن نقشی داشته؟ در نگاه اول شاید این‌طور به نظر برسد که تصمیمات خرید ما تنها در ارتباط با تحلیل دقیق نیازهای ما باشد و با هیچ‌چیز دیگری در ارتباط نباشد. به‌هرحال، هر کس به یک وسیله حمل‌ونقل یا یک‌خانه نیاز دارد –  درست است؟
 
اما وقتی‌که زمانی را برای تجزیه‌وتحلیل بیشتر در این مورد صرف می‌کنید، با یک داستان و واقعیت دیگر مواجه می‌شوید. شاید مثلاً خریدن یک دستگاه خودرو ولوو را نسبت به خرید یک دستگاه خودرو فورد تنها به دلیل اعتبار و سابقه و پیشینه آن در رابطه با ایمنی ترجیح دادید. یا مثلاً خرید از یک برند کیف‌دستی را نسبت به یک برند دیگر کیف‌دستی تنها به دلیل پرستیژ ظاهری آن ترجیح دادید. بنابراین زمانی که مصرف‌کنندگان با انتخاب‌های بی‌پایان مواجه می‌شوند، چگونه تصمیم‌های خود مبنی بر خرید را اتخاذ می‌کنند؟ چه چیزی می‌تواند یک نفر را برای انتخاب یک برند از خودرو نسبت به دیگری تحت تأثیر قرار دهد – باوجودآنکه هر دو خودرو دارای ویژگی‌های اساسی کاملاً مشابهی در رابطه با حمل و جابجایی ما می‌باشند؟ پاسخ ساده به آن فقط احساسات است و بس!!!
 
مردم احساسات می‌خرند، نه کالا!!!
 
احساسات – دلیل و چرایی موجود در پشت اینکه چرا می‌خریم
 
این ایده حاکم بودن احساسات بر رفتار مصرف‌کننده مطمئناً چیز جدید نیست. درواقع، این ایده یک فرضیه بسیار بزرگ و معتبر از نویسنده کتابی پرفروش در سال 2008 بنام مارتین لینداستروم بود که کتابی با عنوان buyology  را تألیف کرده و در ایران بانام خرید شناسی ترجمه‌ منتشرشده است.
 
آقای لینداستروم ایده خود را بر اساس یک تحقیق "بازاریابی عصبی” شکل داده بود که روی 2000 فرد داوطلب در سطح جهان در طی یک دوره سه‌ساله تست‌شده بود. در طی این مطالعه، افراد شرکت‌کننده در معرض مجموعه متنوعی از محتوای تبلیغاتی و برند سازی با امید دستیابی به محرکی قرارگرفته بودند که موجب برقراری ارتباط با پاسخ‌دهنده و ذهن خریدار آن‌ها می‌شد.
 
چیزی که در پی این تحقیق وی به آن دست‌یافت این بود که محصولات و تبلیغاتی که در نظر مصرف‌کننده‌ها جالب و زیبا می‌آمدند، آن دسته از تبلیغاتی بودند که از جذابیت‌های حسی استفاده کرده بودند. به‌عنوان‌مثال، استفاده از رنگ‌های ساده و اصلی در تبلیغات و لوگو مک‌دونالد یا بو استفاده‌شده توسط برند PlayDoh توجه کنید.
 
قدرت اجتماع
 
لینداستروم همچنین به این نتیجه رسید که این رویکرد قدرتمند در بازاریابی زمانی قدرتمندتر و اثرگذارتر می‌شود که برندها عنصر حسی را با آیین‌های ترکیب می‌کردند که یک حس اجتماعی ایجاد می‌کنند. این موضوع به این دلیل است که این آئین‌ها محلی و بومی یک چرخه خود تقویتی از وفاداری نسبت به برند ایجاد می‌کردند و این ایجاد این چرخه وابسته به سه نیروی پرقدرت: عادی شدن، احساس تعلق و اعتماد نسبت به برند است.
 
شاید چشمگیرترین عنصر این روش این ایده باشد که قدرت اجتماع از طریق اشتراک‌گذاری محصولات و خریدهای انجام‌شده با دیگران افزایش پیدا می‌کند. بنابراین دیدن تبلیغاتی که در آن‌ها معلمان مثلاً در حال آموزش انجام دادن کاری به بچه‌ها هستند و در این راه از یک برند خاص استفاده می‌کنند، شاید خیلی عادی و معمول به نظر برسد. به‌عبارت‌دیگر می‌توان گفت که این موضوع به‌طور تمام و کمال به ایجاد جذابیت برای نیاز درونی ما مبنی بر تعلق داشتن و عضو بودن در یک جمع وابسته است. پس اگر مثلاً ترجیح می‌دهید قهوه خود را همراه با شیر میل کنید، بهتر است خودتان را عضوی از یک جمع یا گروه متشکل از میلیون‌ها نفر در سراسر دنیا به‌حساب بیاورید.
 
متوسل شدن به انگیزه‌ها
 
خوب، حالا که متوجه شدیم برندها چگونه از احساسات ما برای ایجاد وفاداری نسبت به خودشان استفاده می‌کنند – – بازاریابان دیگر از چه راه‌هایی قادر به اثر گذاشتن بر رفتار ما به‌عنوان مصرف‌کننده می‌باشند؟ گاهی اوقات این کار با قرار دادن محصولات خودشان در نقطه‌ای مناسب از فروشگاه و تحریک ما به خرید آن در زمان مناسب انجام می‌شود.
 
همه ما بدون استثناء تجربه یک خرید یک‌باره و بدون آمادگی و برنامه‌ریزی قبلی را تجربه کرده‌ایم، درست است؟ مثلاً در نقطه که باید خریدهای خود را به صندوق تحویل دهید، به‌عنوان آخرین خرید دست خود را دراز می‌کنید تا یک بسته تخم‌مرغ به سبد خریدهای خود اضافه کنید و یک‌باره مثلاً یک روسری جالب در کنار این قفسه می‌بینید، یا یک سی دی موسیقی که قبلاً شنیده‌اید خیلی از دوستان شما در مورد آن صحبت می‌کنند و این موجب یک خرید یک‌باره برای شما می‌شود.
 
خوب حالا باید ببینیم این موضوع چرا بارها و بارها تکرار می‌شود؟ آیا این موضوع به دلیل کنترل اجباری ضعیف از طرف ما اتفاق می‌افتد؟ یا اینکه تنها به دلیل احساسی که از خرید کردن به ما دست می‌دهد است؟ درواقع با تکیه‌بر یک مطالعه روانشناسی که اخیراً در این رابطه انجام‌شده می‌توان گفت – پاسخ تا حدودی هر دو آن‌هاست. بر اساس این تحقیق برخی از افراد شناسایی‌شده‌اند که در شرایط خاص در معرض خرید یک‌باره و هیجانی هستند. اما این وضعیت معمولاً به دلیل این حقیقت اتفاق می‌افتد که خریدهای یک‌باره و هیجانی به دلیل علاقه‌ای برای تجربه شادی و رضایت و همچنین بهتر کردن حس و حال طرف مقابل انجام می‌شود.
 
اگر بخواهیم خیلی ساده این موضوع را توضیح دهیم، باید بگوییم آن‌هایی که تمایل به تجربه هیجانی دارند، اصولاً حالت عصبیت و سختی بیشتری را برای کنترل احساسات خود تجربه می‌کنند، اما درنهایت این خرید تنها برای آرام شدن و داشتن احساسی بهتر و رها شدن از دست فشار روانی به‌طور یک‌باره اتفاق می‌افتد. کارشناسان بازاریابی از این حالت استفاده کرده و محصولات مختلف را در جای‌جای فروشگاه به شکلی قرار می‌دهند که به احساس هیجانی واردشده به مشتری شدت بخشیده و از طرف دیگر خدمات برند سازی خوب و مفیدی را با این محصولات همراه می‌کنند که مشتری پس از انجام یک خرید هیجانی با تکیه‌بر قدرت برند محصول موردنظر به توجیه و منطقی جلوه دادن خرید انجام‌شده بپردازد.
نتورک جهانی...
ما را در سایت نتورک جهانی دنبال می کنید

برچسب : مردم احساسات می‌خرند, نه کالا!مردم, احساسات , کالا, نویسنده : DZH dzhankah092 بازدید : 128 تاريخ : جمعه 9 مهر 1395 ساعت: 6:43


 

موفقیت با توصیه های زیگ زیگلار
 

موفقیت چیست؟

پاسخ این پرسش بستگی به فردی دارد که به آن پاسخ می دهد به تعداد افراد روی کره زمین، برای موفقیت تعریف وجود دارد.

موفقیت با هر جنبه ای از زندگی شما در ارتباط است؛ روابط شما با دیگران، توانایی تان برای ایجاد ارتباط در دنیای کاری، تندرستی که باید در حفظ آن بکوشید و خوشحالی که باید از آن لذت ببرید.

حرف های مرا اشتباه تفسیر نکنید؛ موفقیت درجه ای از رفاه مالی را نیز دربر می گیرد (پول مهمترین چیز در زندگی نیست اما از لحاظ منطقی اهمیت دارد). من صادقانه اعتراف می کنم چیزهایی را که پول برای من فراهم می کند، دوست دارم؛ خانه، اتومبیل، لباس، تعطیلات و غیره. لازم نیست ثروتمندترین آدم دنیا باشم، اما به همان نسبت، فقیر هم نباید باشم. من دورانی را سپری کرده ام و روزهایی را به خاطر می آورم که در آن، پرداخت اجاره خانه ام به تعویق می افتاد و اتومبیل هم نداشتم، چون نمی توانستم پول آن را بپردازم.

از طرفی علاوه بر رفاه مالی که به آن اشاره کردم، موفقیت برای من به معنای موفقت در خانه، موفقیت در حرفه و در ارتباط با دوستان و همکارانم نیز هست؛ همچنین من آرامش فکری را نیز موفقیتی بزرگ می دانم. حال این پرسش به وجود می آید که برای رسیدن به موفقیت، چه کاری باید انجام دهید؟
 



فرمولی برای موفقیت

من در طول این سال ها، فرمولی به دست آورده ام که به من کمک می کندن به هر آنچه که از نظر من موفقیت است، برسم. در این سری از مقالات، به بخش های مختلف این فرمول اشاره می کنم که با نگرش ذهنیِ صحیح شروع می شود و افزودن مهارت های مناسب، اندیشه صحیح، یافتن مسیر و ساختن پایه های شخصیت را دربر می گیرد.
 

موفقیت با توصیه های زیگ زیگلار
 


توسعه نگرش فکریِ مناسب

اگر در طول مسیر خود به سوی نقطه اوج، نگرش «مناسب» به همراه داشته باشید، سفر شما به سوی موفقیت، جریانی توأم با آرامش خواهد داشت، عبارت «فکر می کنم که می توانم»، در هر زمانی عبارت «نمی توانم» را سرکوب می کند نگرش «می توانم انجام دهم» در زندگی، به شما کمک می کند در زمان مورد نظرتان، به اهداف خود دست یابید، روابط دوستانه ایجاد کنید و کاری دائم در این مسیر داشته باشید. از این رو همه از بودن در اطراف شخصی که یابنده راه حل هاست و به جای نگاه منفی به هر موردی، نگاهی مثبت دارد، لذت می برند.
 



افزودن مهارت های مناسب

نگرش شما نقشی بسیار مهم و تعیین کنده در میزان موفقیتتان دارد، زیرا می تواند به شما کمک کند کارهایی شگفت انگیز انجام دهید؛ اما بدون وجود مهارت های مناسب، شما فقط به آنچه که می توانید انجام دهید، محدود می شوید؛ آن هم بدون توجه به نگرش خود یک کارمند فروش با علاقه و مشتاق، با بهره گیری از یک نگارش صحیح می تواند در فروش محصولی خوب، به درجاتی از موفقیت برسد و حتی ممکن است به موفقیت چشمگیری نیز دست یابد اما این فرد بدون آموزش کامل در مورد محصول و شناخت افترادی که با آنها معامله می کند، نمی تواند نیروهای بالقوه خود را تشخیص دهد.
 

موفقیت با توصیه های زیگ زیگلار
 

فروشنده باید مهارت های مناسبی درباره برخورد با افراد داشته باشد و بتواند به تمام پرسش هایی که مشتریان بالقوه می پرسند، پاسخ دهد و بدون وجود این مهارت ها، درصد چشمگیری از فروش خود را از دست خواهد داد. حتی اگر فروشنده بداند که مشتریان بالقوه، برای خرید پول دارند و محصولات او نیز به خوبی نیاز خاص مشتریان را تامین می کند، باز هم ممکن است فروش را به دلیل ناتوانی در پاسخگویی به پرسش های مشتریان از دست بدهد. سرانجام ناامیدی، درماندگی و نداشتن درآمد، منجر به این می شود که این دسته از فروشندگان، کار خود را رها کنند.
 



فلسفه صحیح

بخش سوم فرمول موفقیت، داشتن فلسفه «قانون طلایی» من است. من این قانون را به این صورت بیان می کنم: «شما می توانید در زندگی، هر آنچه را که می خواهید به دست آورید، اما باید به اندازه کافی به دیگران هم کمک کنید تا آنچه را که می خواهند به دست آورند.»

زندگی مجموعه ای از فضاهای مجزا نیست؛ تمام جوانب زندگی از جمله جوانب شخصی، کاری و غیره، به طور مستقیم یا غیرمستقیم درهم بافته شده اند. زندگی جسمی، فکری و روحی شما به هم متصل استو تمام این جوانب می تواند بر جنبه های مالی زندگی شما نیز تاثیر بگذارد. هر کس صرفنظر از جایی که در آن زندگی می کندو کاری که انجام می دهد، می خواهد این هشت ویژگی را در زندگی خود داشته باشد: خوشحالی، سلامت، برخورداری از حداقل رفاه، امنیت، دوست خوب، آرامش فکری، روابط خانوادگی خوب و بالاخره، امید به زندگی.

در یکی از روزنامه ها موضوع جالبی درباره کارکنان یک شرکت منتشر شد. از کارفرمایان پرسیده بودند: «به نظر شما مهمترین درخواست کارکنان چیست؟» کارفرمایان پاسخ دادند: «به ترتیب، اول حقوق خوب، دوم، امنیت شغلی و سوم، فرصت دریافت ترفیع.» اما در همین شرکت، کارکنان حقوق را در اولویت هفتم، ترفیع را در اولویت دوازدهم و امنیت شغلی را در اولویت سیزدهم قرار داده بودند!

کارکنان در صحبت های خود گفتند که از نظر آنها کار جالب، در رتبه اول، ارزش قائل شدن برای کار آنها، در رتبه دوم و احساس سهیم بودن در کارها، در رتبه سوم قرار دارد. شما می توانید پاسخ کارکنان را با جمله «کارکنان می خواهند در شأن آنها یا دستِ کم، به عنوان یک همنوع با آنها برخورد شود»، ارزیابی کنید.
 

موفقیت با توصیه های زیگ زیگلار


نتایج جدیدترین تحقیقات نیز نشان می دهد که 46 درصد از کارکنانی که داوطلبانه کار خود را رها می کنند، احساس می کنند کسی برای آنها ارزش قائل نیست. به علاوه، تحقیق مشاوری را خواندم که نشان می داد 93 درصد از کارکنان گفته اند وقتی آنها کار سختی را برای یک کارفرما به اتمام می رسانند، کارفرما هرگز درباره نحوه انجام کار آنها نظری نمی دهد؛ برای مثال نمی گوید: «کارتان خوب بود» یا «از تلاش شما متشکرم». این مساله بسیار جای تاسف دارد، زیرا ارزانترین و اثربخش ترین انگیزه در محل کار، تشویق ساده اما صمیمانه، برای تلاش بیشتر است. اگر کارفرما فضای جالبی به وجود آورد، تشکر خود راب رای کارهای انجام شده بیان کند و کارکنان احساس کنند که در کارها سهیم اند، به طور حتم کارکنانی شادتر، سالم تر و امین تر از قبل خواهد داشت. این فضا بر روابط کارکنان در محل کار و حتی در خانه تاثیر می گذارد و به آنها امید می دهد که آینده به مراتب بهتر از گذشته خواهد بود. اگر این موارد را در کنار هم قرار دهید، کارکنانی با بهره وری بیشتر خواهید داشت. از طرفی وقتی کارفرمایان به کارکنانی که بهره وری بیشتری دارند، پول بیشتری پرداخت کنند، کارکنان در رفاه بیشتری قرار خواهند گرفت.
 



یافتن مسیر

ممکن است که شما نگرش صحیح، مهارت های مناسب وفلسفه «قانون طلایی» را داشته باشید؛ اما بدون داشتن برنامه ریزی در زندگی، در نهایت، یک «کُلیّت سرگردان» خواهید بود اگر می خواهید از نگرش، توانایی، آموزش و فلسفه خود به طور تمام و کمال استعفاده کنید، باید مسیر برنامه ریزی شده ای داشته باشید.

هیچ کس بدون برنامه ریزی حتی غذا هم نمی پزد و یا به تعطیلات نمی رود؛ با وجود این، بیشتر افراد هرگز یاد نمی گیرند که چگونه برای کارهای زندگی خود برنامه ریزی کنند. در نتیجه، سال ها وقت خود را در کار یا حرفه هایی می گذرانند که با پیشنهاد شخص دیگری انتخاب کرده اند. شاید هم به این دلیل که دیگران آن را انجام می دادند، یا شاید کاری ساده و یا تنها کار موجود بوده و در واقع آنها «کار دیگری برای انجام دادن» نداشته اند آن را پذیرفته اند.
 

موفقیت با توصیه های زیگ زیگلار
 


سهم شخصیت در موفقیت

شما می توانید یک میلیاردر باشید و افرادی که شما را می شناسند، از هر لحاظ شما را فرد موفقی بدانند دلیل آن ساده است؛ می توانید میلیاردر باشید، بدون اینکه شخصیتی داشته باشید. شخصیت، آخرین و پنجمین عامل فرمول موفقیت است و بدون شخصیت، بهترین نگرش ها، قوی ترین مهارت ها، دقیق ترین فلسفه ها و ارزشمندترین اهداف، هیچ معنایی ندارند. هیچ یک از چهار عامل قبلی فرمول موفقیت، به این اندازه مهم نیست. شیادان هم شاید بتوانند ثروت بسیاری جمع کنند و اموال فراوانی داشته باشند؛ اما هرگز به معنای واقعی، موفق نیستند.

نتورک جهانی...
ما را در سایت نتورک جهانی دنبال می کنید

برچسب : موفقیت با توصیه های زیگ زیگلار, موفقیت , زیگ زیگلار, نویسنده : DZH dzhankah092 بازدید : 109 تاريخ : جمعه 9 مهر 1395 ساعت: 6:39

       Image result for ‫تلگرام‬‎

 

 

 

 

 

 

 

برای اطلاعات بیشتر درباره این صنعت و کسب مهارتهای لازم به کانال تلگرام ما بپیوندید.

telegram.me/tabadolmlm

 

 

نتورک جهانی...
ما را در سایت نتورک جهانی دنبال می کنید

برچسب : اطلاعیه,ااطلاعیه, اطلاعات,اطلاعیه مهم,اطلاعیه , نویسنده : DZH dzhankah092 بازدید : 153 تاريخ : جمعه 9 مهر 1395 ساعت: 6:19

نتورک جهانی...
ما را در سایت نتورک جهانی دنبال می کنید

برچسب : برخی ضوابط و مقررات مهم بازاریابی شبکه ای, نویسنده : DZH dzhankah092 بازدید : 141 تاريخ : شنبه 18 ارديبهشت 1395 ساعت: 16:51

وظایف شعب شرکتهای بازاریابی شبکه ای و نحوه نظارت بر آنها
نتورک جهانی...
ما را در سایت نتورک جهانی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : DZH dzhankah092 بازدید : 130 تاريخ : شنبه 18 ارديبهشت 1395 ساعت: 16:49

 


مراحل صدور پروانه کسب شرکت های بازاریابی شبکه ای در فضای مجازی
 
 
 
 
 
 
http://networkmarketing.mimt.gov.ir/DynamicPage.aspx?ID=SelectiveNews&Index=8
نتورک جهانی...
ما را در سایت نتورک جهانی دنبال می کنید

برچسب : مراحل صدور پروانه کسب شرکت های بازاریابی شبکه ای در فضای مجازی, نویسنده : DZH dzhankah092 بازدید : 119 تاريخ : شنبه 18 ارديبهشت 1395 ساعت: 16:43